phone
تماس با مرکز مشاوره
online
مشاوره آنلاین
booking1
رزرو وقت مشاوره
map
دریافت مسیر نقشه
خطاهای شناختی

خطاهای شناختی چه فرقی با خطای ذهنی دارند؟

 خطاهای شناختی چیست؟

خطاهای شناختی مواردی هستند که می‌توانند بر تصمیم‌گیری و قضاوت های افراد در موقعیت‌های مختلف زندگی تأثیر بگذارند. این خطاها در حوزه دیدگاه شناختی-رفتاری افراد بررسی می‌شوند. بر طبق این دیدگاه هدف ذهن انسان از به‌کاربردن این خطاهای شناختی، تصمیم‌گیری سریع‌تر و بهتر و دور کردن انسان از آسیب دیدگی‌های روانی از جمله اضطراب است. نکته ای که وجود دارد این است که سودی که خطاهای شناختی به ما می‌رسانند ممکن است در برابر ضرری که به ما می‌زنند ناچیز باشد.

خطاهای شناختی می‌توانند بر ابعاد زیادی از زندگی ما از جمله روابط عاطفی، موقعیت شغلی، شیوه‌ی زندگی و ارتباط مؤثر با دیگران اثرات مخربی بر جای بگذارد. با آگاه شدن از خطاهای شناخی و اثرات مخربی که بر کیفیت زندگی ما می‌گذارند، می‌توانیم آنها را با تلاش و تمرین به اختیار خود دربیاوریم و در زندگی تصمیم های بهتری بگیریم. مشاوره روانشناسی یکی از راه‌هایی است که ما را به خوبی با این خطاهای شناختی آشنا می‌کند. پیشنهاد می‌کنیم تا انتهای مطلب را مطالعه بفرمایید.

درمان خطاهای شناختی

درمانگران در جلسات مشاوره روانشناسی و جلسات درمانی رفتاری شناختی، سعی می‌کنند این خطاها و تأثیرات مخرب آنها را به مراجین خود معرفی کنند و سپس سعی می‌کنند به کمک فرد مراجع، این خطاهارا در ذهن او ریشه‌کن کنند. درواقع طبق دیدگاه شناختی رفتاری، بسیاری از مشکلات و آسیب‌های روانی از طرز فکر افراد ناشی می‌شوند و درواقع همین خطاهای شناختی هستند که افکار مخرب را در ذهن افراد به‌وجود می‌آورند. چیزی که در ارتباط با یک موضوع به روان انسان آسیب می‌زند، طرز فکر او درمورد موضوع پیش آمده است، نه خود موضوع.

افراد درواقع سعی دارند به کمک خطاهای شناختی، از قوانین غلطی که در طرز فکرشان وجود دارد در برابر افراد دیگر و دنیای بیرون محافظت کنند. فرد با اینکه شواهد نقض کننده‌ی الگوهای فکری و ذهنی غلط خودش را می‌بیند، اما تمایل دارد باز هم به خطاهای شناختی خود وفادار بماند.

قطعاً خطاهای شناختی می‌توانند آسیب‌های فراوانی را به زندگی افراد وارد کنند، اما افراد می‌توانند با افزایش آگاهی نسبت به این خطاهها، آن‌ها را اصلاح کنند. خطاهای شناختی می‌توانند زمینه را برای شکل گیری انواع اختلالات روانی را در انسان ایجاد کنند.

همچنین بخوانید: مشاوره روانشناسی در تهران

خطاهای شناختی
خطاهای شناختی

انواع خطاهای شناختی کدامند؟

خطاهای شناختی از انواع و دسته بندی های مخلفی تشکیل شده‌اند. تحریف شناختی و سوگیری شناختی دو دسته اصلی از خطاهای شناختی هستند که آنها را به شما معرفی می‌کنیم.

تحریف شناختی در خطای شناختی

در تحریف شناختی، واقعیت ها به گونه‌ی دیگری از آنچه که هستند ادراک می‌شوند. در چنین شرایطی، ذهن فرد، سعی می‌کند او را به چیزی متقاعد کند که در اصل حقیقت ندارد. این عملکرد معمولاً یک واکنش دفاعی ناخودآگاهی در برابر گرفتار شدن به افکار و احساسات منفی است. خطاهای شناختی تحریفی باعث به وجود آمدن قوانین فرضیات غلطی در ذهن شخص می‌شوند و شخص همواره سعی می‌کند برای اثبات این فرضیات و قوانین محافظت کند.

حتی شخص وقتی در شرایطی قرار می‌گیرد که فرضیات ذهنی ای که برای خود ساخته نقض می‌شوند نیز نمی‌تواند از دفاع آنها در برابر شرایط نقض کننده دست بردارد. چرا که انسان به صورت طبیعی علاقه دارد در شرایط غیر قابل پیش‌بینی نیز فرضیات خود را تأیید کند.

 

همچنین بخوانید: اختلالات خواب چیست؟ 

سوگیری شناختی چیست؟

ذهن ما تصمیم‌گیری ها را معمولاً با توجه به باورهای ذهنی‌ای که داریم انجام می‌دهد؛ درواقع باورهای ذهنی ما هستند که به تصمیم‌گیری های ما سمت و سو می‌دهند. مزیتی که این نوع تصمیم‌گیری برای انسان دارد این است که سرعت تصمیم‌گیری بسیار بالا است و شخص تصمیمات را با توجه به برنامه ریزی‌های ذهنی قبلی خود اتخاذ می‌کند. حقیقت این است که هرچقدر سرعت تصمیم‌گیری بیشتر باشد، دقت تصمیم‌گیری نیز کمتر است. این سوگیری‌ها معمولاً در دوران کودکی شکل می‌گیرند و تا دوران بزرگسالی با ما همراه هستند.

برای مثال کودکی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد، یک باور عمیق مبنی بر بی‌اعتمادی در او شکل می‌گیرد. این بی اعتمادی گاهی می‌تواند به قدری شدید باشد که شخص در بزرگسالی همه انسان‌ها را غیر قابل اعتماد می‌پندارد.

خطاهای شناختی
خطاهای شناختی

انواع تحریف های شناختی

 انواع مختلفی از تحریف های شناختی وجود دارد که مهمترین آنها به شرح زیر هستند.

شناخت اصل تفکر همه یا هیچ

در این حالت فرد فقط دو حالت از حالت‌های ممکن برای مسائل درنظر می‌گیرد. آره یا نه، همه یا هیچ، اول یا آخر، پیروزی یا شکست، خوشبختی یا بدبختی، همگی مثال‌هایی از این تحریف شناختی هستند. این نوع خطا باعث می‌شود فرد در زمان مواجه با مسائل مختلف از خود انعطاف نشان ندهد.

 

همچنین بخوانید: نکانی درمورد تصمیم گیری که قبلاً نمی‌دانستید!

مثال بارز این خطای شناختی، یک هنرجوی موسیقی است که یا باید در موسیقی خود بزرگترین استاد شود و یا موسیقی را رها کند. یا مثلاً دانشجویی که همیشه نمره کامل می‌گرفته با گرفتن نمره ۱۸، خود را فردی شکست خورده می‌پندارد. یا مثل شخص بی‌کاری که با وجود تمام تلاشی که برای ارتقای مهارت‌های خود کرده است اما چون هنوز شغل پیدا نکرده است، خود را فردی به شدت شکست خورده و بی‌چاره می‌پندارد و تلاش‌هایی که برای ارتقای خودش کرده را نمی‌بیند.

تعمیم دادن مسائل و اتفاقات

تعمیم دادن به این معناست که شخص موضوعی که تنها به یک موقعیت خاص ربط دارد را به موضوعات دیگر با موقعیت‌های متفاوت ربط می‌دهد. درواقع اگر یکبار در یک موقعیت خاص اتفاقی بیوفتد و دلیل خاصی داشته باشد، شخص دلیل اتفاقات دیگری که در موقعیت‌های مختلف اتفاق افتاده باشد را نیز همان دلیل اتفاق اول می‌پندارند. به طور مثال شخصی که یکبار با غذا خوردن در رستوران مسموم شده باشد، برای همیشه از غذا خوردن در رستوران امتناع می‌کند.

نتیجه گیری سریع در کاری که تازه شروع شده است!

گاهی افراد بدون اینکه شواهد کافی داشته باشند، به سرعت شروع به نتیجه‌گیری می‌کنند و تصور می‌کنند نتیجه‌ای که گرفتند کاملاً صحیح است. مثلاً ممکن است افکار فرد درمورد یک موضوع منفی باشد و نتیجه ای که از مسئله می‌گیرد نتیجه‌ی بدی باشد و شخص اصرار داشته باشد تنها نتیجه‌ای که می‌تواند وجود داشته باشد همان است.

افرادی که گرفتار این نوع خطای شناختی شده باشند معمولاً دچار دو نوع اشتباه می‌شوند؛ ذهن خوانی و پیشگویی. در ذهن خوانی، فرد بدون اینکه همه‌ی جوانب را درمورد طرف مقابلش بداند، رفتارهای طرف مقابل را نتیجه‌گیری می‌کند. مثلاً فرد ممکن است فکر کند که رفتاری که طرف مقابلش انجام داده حتماً با نیت بد انجام داده‌است.

مثلاً وقتی کسی به طور غیرعمدی به او سلام نمی‌کند، او ممکن است دچار اشتباه شود و فکر کند طرف مقابل به او اهمیت نداده‌ است یا قصد بی احترامی به او را داشته است. افراد همچنین ممکن است دچار پیشگویی هایی شوند که الزاماً حقیقت ندارد، مثلاً پیشگویی هایی مبنی بر این که افسردگی‌ام هیچ وقت خوب نمی‌شود و….

خطای شناختی فاجعه سازی

در چنین خطای شناختی‌ای، فرد همیشه وقوع یک فاجعه را در پس مسائلی که به‎وجود می‌آید می‌بیند. ممکن است فرد در این حالت اتفاقات را بزرگ‌ نمایی کند و یا نسبت به توانایی‌های خود کوچک‌ نمایی کند. مثلاً با خود فکر کند که اگر شکست بخورم می‌میرم و شرایط تبدیل به یک فاجعه می‌شود. در بعضی مواقع شخص فکر می‌کند که توان مقابله با مسئله یا اتفاق خاص را ندارد.

شخصی کردن انواع خطاهای شناختی

فرد در چنین حالتی همه چیز را به خودش مربوط می‌داند و یا مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کند. مثلاً وقتی دوستش درمورد مسئله ای دیگر صحبت می‌کند، شخص فکر می‌کند منظور دوستش خودِ او بوده است. و یا شخص دائماً توانایی دیگران را با توانایی‌های خودش مقایسه می‌کند.

چگونه از سفسطه شناختی جلوگیری کنیم؟

در این خطای شناختی، فرد تصور می‌کند از بیرون کنترل می‌شود و همیشه خود را قربانی سرنوشت می‌داند. البته عکس این قضایا هم می‌تواند اتفاق بی‌افتد، مثلاً شخص فکر می‌کند در هر مسئله ای مقصر است و احساس کنترل درونی دارد.  به طور مثال شخص فکر می‌کند به اینکه یک اشتباه در روند تحصیلش انجام دهد مجبور بوده و بر آن کنترل ندارد. ممکن است فکر کند دلیل ناراحت بودن دیگران، رفتارهای او است و او در احساس اطرافیان تا حد زیادی تأثرگذار است.

سفسطه انصاف چیست؟

در این خطای شناختی فرد فکر می‌کند که در مورد منصفانه بودن یا نبودن مسئله ای، نظری دارد که دیگران آن را قبول ندارند. فرد در برخی شرایط فکر می‌کند اتفاقی که رخ داده است به هیچ عنوان منصفانه نبوده درصورتی که بقیه افراد آن اتفاق را یک اتفاق عادی و روزمره قلمداد می‌کنند.

در زندگی خود خط قرمز داشته باشیم!

همه‌ی ما ممکن است در زندگی لیستی از باید‌ها و نبایدها داشته باشیم. در حالت عادی، این یک امر طبیعی است. اما زمانی این بایدها به خطاهای شناختی تبدیل می‌شوند که شخص در برابر افراد دیگری که این بایدها را رعایت نمی‌کنند خشمگین شود یا وقتی خودشان آنها را رعایت نکنند احساس گناه شدیدی را تجربه می‌کنند. طبیعی است که هر شخص بایدهای مربوط به خود را دارد و درصورت تحمیل این بایدها و نبایدها به دیگران، قطعاً حس نارضایتی در آن‌ها به‌وجود خواهد آمد.

در این خطای شناختی، فرد باور دارد که همه چیز باید طبق اصول و بایدهای او پیش رود. مثلاً برخی بر این باورند که چون به دیگران خوبی کرده‌اند، دیگران باید در پاسخ به این خوبی به آن‌ها خوبی کنند، در غیر اینصورت بی‌احترامی کرده اند. درصورتی که بایدهایی که در ذهن افراد وجود دارد، نمیتوانند همگی درست باشند. فردِ باید اندیش، انعطافپذیری ندارد و نمیتواند شرایطی که با بایدهایش مطابقت ندارد را درک کند.

خطای شناختی استدلال احساسی

بسیاری از افراد بر این باورند که آنچیزی را که احساس می‌کنند کاملاً درست است. شخصی که دچار این تحریف شناختی شده باشد، ممکن است احساسی که دارد را بر واقعیت موجود تحمیل کند. به طور مثال کسی که نسبت به یک برنامه تفریحی احساس کسل کننده‌ ای دارد، فکر می‌کند که آن برنامه حتماً کسل کننده خواهد بود. درصورتی که واقعیت می‌تواند چنین نباشد. درواقع در این خطای شناختی، افراد فکر می‌کنند هر آنچه را که احساسات منفی‌شان بیان می‌مند حقیقت دارد.

برچسب زدن در روانشناسی

افرادی که دچار این خطای شناختی می‌شوند، به خود و یا دیگران فقط بخاطر یک نکته منفی برچسب می‌زنند و خود یا دیگران را با آن برچسب های منفی می‌شناسند. مثلاً کسی که تنها در یک کار موفق نمی‌شود، به خود برچسب بی‌عرضه بودن بزند و با خود بگوید من همیشه بی‌عرضه ام!

ممکن است کسی که کمی احساس ناراحتی می‌کند به خود بچسب افسرده بودن بزند، درحالی که افسردگی به عنوان یک اختلال روانی مشخصه هایی دارد که باید توسط یک متخصص روانشناس بررسی شود. برچسب زنی درواقع می‌تواند به تفسیر غلط داشتن در مورد یک اتفاق نیز اطلاق شود.

خطاهای شناختی
خطاهای شناختی

فهرست سوگیری شناختی

سوگیری‌های شناختی عواملی هستند که باعث به‌وجود آمدن خطاهای شناختی می‌شوند. این سوگیری‌ها عبارتند از:

تأیید افراطی خود در جمع

معمولاً اکثر افراد علاقه‌ای به تغییر نظر خود و پذیرش اشتباه بودن عقاید و نظرات خود ندارند. بازسازی کردن و به‌وجود آوردن تغییر در نظام اعتقادی کاری بسیار دشوار است. بنابراین وقتی اطلاعاتی مخالف نظام اعتقادی شخص باشد، شخص ممکن است آن را نادیده بگیرد و یا بدون هیچ دلیلی آن را رد کند. داشتن بیش از حد این خصوصیت باعث می‌شود بقیه افراد، شخص را خودشیفته و از خود راضی بدانند.

تمرکز بر اطلاعات در دسترس

مغز ما معمولاً برای تصمیم گیری سراغ دم دستی ترین اطلاعات پردازش شده استفاده می‌کند و نسبت به تحلیل موقعیت‌ها از خود مقاومت نشان می‌دهد. معمولاً ذهن ما تصمیمات خود را بر اساس خاطرات قبلی اتخاذ می‌کند و موقعیت جدید را با داده های قبلی همانندسازی می‌کند.

ذهن ما به دلیل اینکه توجه بیشتری به موقعیت‌های خطرناک می‌کند، خاطرات روشن تری از آن موقعیت را ضبط می‌کند. مثلاً ممکن است یک شخص با شنیدن صدای مهیب، صدای انفجاری که  قبلاً شنیده باشد برایش تداعی شود تا صدای افتادن چیزی روی زمین؛ درحالی که در واقعیت احتمال انفجار کمتر افتادن اشیاء روی زمین است.

اثر لنگر انداختن چیست؟

وقتی یک محدودیت ایجاد می‌شود، احتمال اینکه آن محدودیت نقض شود بیشتر از حالت عادی است که محدودیتی وجود ندارد.  به طور مثال اگر فروشگاهی به مشتریانش بگوید که مشتریان فقط می‌توانند مقدار مشخصی از محصولاتش را خریداری بکنند، اکثر مشتریان تا سقف خرید تعیین شده محصولات را خریداری می‌کنند؛ حتی اگر به کمتر از آن احتیاج داشته باشند. درواقع از اثر لنگر برای ترغیب مشتری به خرید محصولات استفاده می‌شود.

خطای هاله‌ای چیست؟

اولین ملاقات و یا برخورد با یک فرد یا یک موضوع می‌تواند بر دیدگاه کلی ای که افراد درباره آن دارند اثر بگذارد. به عبارتی دیگر اولین تصویر، ماندگارترین تصویر در ذهن افراد است. مثلاً اگر فردی در اولین ملاقات ما با او، انسانی خوب و مهربان به نظر برسد، در آینده حتی اگر آن شخص رفتار نابه‌هنجاری مرتکب شود نیز به چشم ما آنچنان ناخوشایند به نظر نمی‌آید. اثر هاله ای می‌تواند به افراد، موقعیت و یا حتی یک مکان نیز نسبت داده شود.

خطاهای شناختی
خطاهای شناختی

درمان خطاهای شناختی چگونه است؟

 

در وهله اول خطاهای شناختی را پیدا کنید

برای حل هر مشکلی، ابتدا باید کشف کنیم که مشکلی وجود دارد. برای اینکه خطاهای شناختی را در خودمان اصلاح کنیم نیاز داریم ابتدا آن‌ها در خود شناسایی کنیم. البته شناسایی بعضی از این خطاهای شناختی کار آسانی نیست و نیاز است برای شناسایی آنها وقت بیشتری صرف کنید و دقت بیشتری به خرج دهید. برای اینکه این خطاها را شناسایی کنید لازم است ابتدا به احاسات خود توجه کنید. باید زمان‌هایی که احساس غم و ناراحتی و اضطراب و نارضایتی را تجربه می‌کنید را در نظر بگیرید و بی‌اندیشید که قبل از آن چه فکری داشتید. چه خاطره‌ای برای شما یادآوری شده؟

با خطای شناختی خود درگیر شوید!

پس از آن که این خطاهارا شناسایی کردید، وقت آن است که آنها را به چالش بکشید. برای به چالش کشیدن خطاهای شناختی این سوالات را از خود بپرسید:

  • چقدر احتمال دارد که فکرم درست باشد؟
  • اگر دوستم چنین فکر غیر واقعی‌ای می‌کرد واکنش من چی بود؟
  • آیا نتیجه‌ ها همانطوری که من فکر می‌کنم رقم می‌خورد و آیا راهی نیست که از نتایج منفی جلوگیری شود؟
  • داشتن چنین افکاری چه مزایا و معایبی برای من دارد؟

واقعیتی که وجود دارد این است که افرادی که خطاای شناختی را در درون خود پرورش داده اند، معمولاً شواهد منفی بیشتری را می‌یابند و افکار منفی بیشتری دارند. در این شرایط بهتر است از یک فرد قابل اعتماد کمک بگیرید و در مورد خطاهای شناختی احتمالی‌ای که دارید صحبت کنید. شما می‌توانید برای افزایش آگاهی خود و خل خطاهای شناختی، برای رزرو وقت مشاوره حضوری و یا تلفنی با شماره مرکز مشاوره روانشناسی سلامت واقع در تهران تماس بگیرید.

۰۲۱-۶۶۱۷۹۲۳۱

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالای صفحه بردن