phone
تماس با مرکز مشاوره
online
مشاوره آنلاین
booking1
رزرو وقت مشاوره
map
دریافت مسیر نقشه
طلاق

تاثیر طلاق بر اعتماد به نفس کودکان

در طلاق به فکر کودکان باشید!

خانواده به عنوان نخستین واحد اجتماعی، وظایف و کارکردهای متفاوتی برعهده دارد و مکان اصلی تربیت و اجتماعی شدن انسان ها، یادگیری ارزش ها، هنجارها و شکل گیری کنش های اجتماعی و تعاملات بین فردی است. مقوله خانواده به عنوان حوزه روابط خصوصی (اعضای خانــواده) همواره با چالش ها و تضادهای عمیق ارزشی، هنجاری، عرفی و اخلاقی مواجه شده است.

خانواده به عنوان تنها واحد جایگزین ناپذیر، رابطه تنگاتنگی با جامعه و نهادهای اجتماعی برقرار ساخته به طوری که تغییرات و تحولات در جامعه به زمینه سازی و پیریزی عوامل تغییر در خانواده بستگی دارد و بالعکس، اصلاح روابط و و شــرایط حاکم بر خانواده همواره نیازمند بازبینی و اصلاح در نظام ارزشــی و هنجارهای رســمی و غیررسمی اجتماع است.

در فضاش خانواده است که افراد می آموزند چگونه با دیگران ارتباظ برقرار کنند و الگوی روابط و قواعد کنش متقابل مشخص می شود تا افراد براساس آن روابط خویش را سامان دهند. بنابراین اعضا مهارتهای ارتباطی، ارزش ها و نحوه اجتماعی شــدن را که در محیط خانواده یاد می گیرند با خود به جامعه میبرند.

 

همچنین بخوانید: ازدواج سفید و بررسی آن در جامعه ایران 

میتوان گفت جامعه پیشــرو نیازمند افراد موفق اســت. در این رابطه یکی از مسائلی که ثبات و تداوم نهاد خانواده را به خطر می اندازد، عدم ضایت زناشــویی است. رضایت زناشویی وضعیتی است که زن وشوهردر بیشــتر مواقع احساس ناشی ازخوشبختی و رضایت ازازدواج و رضایت از همدیگردارند.

رضایت از زندگی زناشــویی علاوه براینکه بوسیله برآورد میزان شادکامی وخشنودی بین یک زوج سنجیده می شود، میزان امید به آینده ازدواج و به تلاش درجهت موفقیت آن نیز بســتگی دارد. سطوح بالاتر کیفیت زناشویی با بهزیستی فردی رابطه دارد. با وجود این تباهی روابط زناشویی یکی از عوامل ایجادکننده رنج انسانی است.

ناسازگاری زناشویی بــه عنوان یک عامل خطر مهم برای ســلامت جســمی و روانی بشــمار می رود. طبق مطالعات صورت گرفته رضایت زناشــویی بر کارکرد خانواده و در بروز یا تشــدید اختــلالات رفتاری و هیجانی مانند افســردگی، اختلالات اضطرابی.زوجین و فرزندان تاثیر گذار میگذارد، از طرفی ناســازگاری عامل مهمی در ثبات بهداشــت روان خانواده اســت.

ناســازگاری در روابط زناشــویی موجب اختلال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و افول ارزشهای فرهنگی بین زن و شوهر می شود. میزان طلاق در ایران از ســال ۱۳۵۸ تا ا کنون به طور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴ هزار طلاق در ســال ۱۳۵۸ به ۱۱۰ هزار در سال ۱۳۸۷، ۱۳۷ هزار در سال ۸۹ رسیده است. طلاق جزء مسایلی است که به استناد شواهد و آمار روند رو به رشدی را طی می کند.

ازدواج به عنوان یک هنجار اجتماعی بر اساس توافق ظرفین، بر مبنای یک سلسله اصول شکل یافته و دوام می یابد و هرقدر طرفین به آن اصول مدون یا غیر مدون پایبندتر باشند قوام بقای آن بیشتر است.

همچنین بخوانید: آمادگی برای طلاق

طلاق
طلاق

شایع ترین علت طلاق و معنای آن

طلاق در لغت به معنای رها کردن و آزاد کردن و در اصطلاح به معنای ” ازاله قیدالنکاح بصیغه مخصوصه ” است. یعنی گـسستن پیوند ازدواج یا لفظی مخصوص. طلاق نوعی گسست و جدایی و اخلال در بنیان های اسـاسی خـانواده است بطوریکه کارکرد خانواده را مختل و اسیب های اساسی به آن وارد می سازد. طلاق یک پدیـده روان شناختی است، چرا که بر تعادل روانی قرزندان و بستگان خانواده به شدت تاثیر میگذارد.

هـــمچنین یک پدیده جمعیت شــناختی اســت، چون بر ترکیب جمعیتی و ساختار آن اثر می گذارد. از سوی دیگر، طـلاق یک پدیده اجتماعی است. به ایـن مـعنا کـه عـلل و زمینه های اجتماعی و ساختار آن اثر می گذارد. زمینه های اجتماعی موجود ، ساختار جامعه می تواند سبب از هم گسیختگی خانواده شود. اختلالات ناشی از آن بر فرزندان تاثیر گداشته و سلامت روانی اجتماعی آنان را به خطر می اندازد.

 

همچنین بخوانید: بررسی علل و انواع خیانت زناشویی

بررسی های انجام شده، از رابطه ی بین طلاق با اعتیاد، جرم و بزهکاری، روان پریشی، عدم تعادل شخصیتی، مسایل آموزشی و تربیتی، خودکشی و یا جامعه ستیزی و نظایر آن حکایت می کنند و طلاق را موجود آن ها به شمار می آورند.

تحقیقات نشان می دهد که افراد طلاق گرفته، بیشتر از افراد متاهل دچار اختلال های جسمی و روانی از جمله اعتیاد به مشروبات الکلی، خودکشی و ضعف قوای ذهنی می شوند و رضایت خاطر کمتری از زندگی دارند. همچنین شواهد مفصل و ارزشمندی ارایه کرده اند که نشان می دهد از هم پاشیدگی زندگی مشترک، یا مجموعه گسترده ای از شاخص های سلامتی در ارتباط است.

طلاق
طلاق

علل طلاق از دیدگاه روانشناسی

به گفته کارشناسان ازدواج هایى که درآنها هماهنگى بیشترى میان زوجین وجود دارد موفق ترند و کمتر به طلاق مى انجامند.تشابهاتى مانند طبقه اجتماعى، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و …، یک ازدواج موفق را رقم مى زند. ازدواجى که با تشابه نژادى -زبانى -روانى واجتماعى صورت بگیرد ازدواجى موفقیت آمیز است.

 

همچنین بخوانید: طلاق عاطفی چیست؟

 

تفاوت طبقاتى یکى از عواملى است که با امکانات اجتماعى؛ معمولاً دیدگاه هاى مختلفى را به وجود مى آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهى لازم برخوردار باشند که این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعى ندارد.  علل افزایش طلاق از سه نقطه نظر ، اجتماعی ، اقتصادی و آماری قابل بررسی است. از نظر اجتماعی تغییر در فضای جامعه و آشنا شدن مردم بویژه زنان با حقوقشان یکی از علل رشد طلاق است همچنین گسترش سازمانهای حمایت و حمایتهای اجتماعی از مطلقین بویژه زنان مطلقه از دیگر عوامل رشد این پدیده است . نکته دیگر قانون به روز شدن مهریه است.

تا ده سال پیش زنان نه با حقوقشان آشنایی داشتند و نه در صورت طلاق از پشتوانه مالی برخوردار بودند اما با وضع قانونهای جدید ، مسائل مالی که یکی از موانع اقدام به طلاق بود ، حل شده و زنان مطمئن هستند که در صورت طلاق علاوه بر حمایت های اجتماعی ، پشتوانه مالی نیز خواهند داشت . این مسأله باعث شده بسیاری از طلاقهای عاطفی تبدیل به طلاق واقعی شود.

طلاق
طلاق

می توان گفت طلاق بطور مطلق افزایش پیدا نکرده بلکه بیشتر نمود اجتماعی پیدا کرده است و خود را نشان می دهد و همچنین با اشاره به پیوندهای زناشویی جدید که بیشتر دوبنایی است گفت: جوانان امروزه بدون در نظر گرفتن شرایط لازم برای ازدواج و دقت به مسائل زیربنایی ازدواج ، اقدام به این کار کنند و ازدواجها تبدیل به نوعی نمایشگاه و نوعی مسابقه نمایش امکانات شده است.

این سطح نگری در ازدواج علل بروز طلاق در سالهای آینده است و بیشتر طلاق ها نیز در بین این گروه اتفاق می افتد. از زوایای مختلف می توان به پدیده طلاق و بی میلی جوانن به ازدواج نگاه کرد مسأله پیچیده ای نیست ولی ابعاد گوناگون دارد ، از یک منظر کلان ، عبور از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو ، بنیان خانواده را سست میکند و از طرفی رشد میزان ازدواج را به خطر می اندازد.

در جامعه مدرن، تساوی حقوقی زن و مرد در همه عرصه های زندگی مطرح میشود و نقش زن در خانواده و جامعه تحول پیدا می کند و در بستر این تحول است که وظایف و تکالیف زن و مرد تغییر می کند.

در صورتی که آحاد جامعه و خصوصاً مردان برای قبول این تحول آماده باشد رشد میزان طلاق اجتناب ناپذیر می شود چرا که معیار ازدواج عوض شده و در معرض دگرگونیهای مداوم است.    وقتی دختر و پسری در عنفوان جوانی با داشتن عشق فراوان نسبت به یکدیگر با بستن عقد ازدواج، کانونی گرم به نام خانواده را تشکیل می دهند، هیچ گاه تصور نمی کنند که روزی ممکن است مشکلات زندگی چنان بر آنها غلبه کند و شرایطی بر آنها تحمیل شود که باعث شود دادخواست طلاق داده و زندگی عاشقانه خود را به پایان برساند.

طلاق
طلاق

چه گونه ممکن است دو نفر عاشق از هم جدا شوند؟

عوامل ایجاد کننده طلاق چیست؟ طلاق می تواند دلایل فراوانی داشته باشد و شناخت عوامل موثر در طلاق نقش بسزایی در کاهش آن دارد.

مسائل روانشناختی در طلاق

عوامل روانی فراوانی در وقوع طلاق دخیل هستند، اما در این مجال چند مورد از آن را بررسی می کنیم:
عدم تفاهم: وقتی از زن و شوهری که از هم می خواهند جدا شوند می پرسیم: علل طلاق آنها چیست؟ می گویند:  با هم تفاهم نداشتیم. وقتی منظورشان را از بیان این علت می پرسیم، دلیل قانع کننده ای ندارند.

از مفاهیمی همانند اینکه او مرا درک نمی کند، ما با هم هیچ شباهتی نداریم، او مرا دوست ندارد، او خانواده اش را به من ترجیح می دهد، وابستگی فراوانی به خانواده اش دارد و… حرف می زند.اما این عدم تفاهم می تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله این موارد:

الف) ازدواج اجباری ازدواجی که به صورت اجباری و فقط به خواسته یکی از والدین یا هر دو باشد و تمایلی از سوی زوجین برای این ازدواج نباشد، در اکثر مواقع به شکست می انجامد.

ب) عدم بلوغ اجتماعی برخی از ازدواجها که به صورت عاشقانه و علاقه طرفین به ازدواج همراه بوده، اما باز هم بعد از مدتی شاهد فروپاشی این ازدواج هستیم، وقتی به عمق این طلاق می پردازیم متوجه می شویم دختر یا پسر یا هردوی آنها هنوز به درجه ای از رشد اجتماعی نرسیده اند که بتوانند یک زندگی مشترک را اداره کنند.

آنها ازدواج را وسیله ای برای پایان بخشیدن به مشکلات خود می دانند، آنها زندگی را آرمانی می خواهند و می خواهند زندگی را به صورت ساخته شده تحویل بگیرند، نه اینکه زندگی را بسازند. در صورتی که زیبایی زندگی به این است که مشکلاتش را خودت حل کنی و آن را خودت بسازی.رساندن دختر و پسر جوان به حد بلوغ اجتماعی در درجه اول بر عهده والدین است و در درجه دوم، ایجاد تغییر در نگرش افراد در شرف ازدواج نسبت به زندگی مشترک است.

ج) توقعات بی جا امروزه زرق و برق های فراوان، مانند سمی بر خانواده ها پاشیده می شود و زوجین برای تهیه این زرق و برقها، غرق در آن شده و از همدیگر غافل شده و به صورت ناخودآگاه به اختلافات خود دامن می زنند. این افراد با ندیدن جنبه های مثبت زندگی خود و دیدن جنبه های منفی این زرق و برقها، دچار کشمکش شده و وقتی زندگی خود را از دست می دهند تازه می فهمند چه بر سرشان آمده است.

د) چشم و هم چشمی مقایسه زندگیها با یکدیگر بیانی دیگر است که زندگی های زیبا را تبدیل به ویرانه می کند، اگر زوجین دچار چنین حالتی شوند، تحت هر شرایطی به آرامش نخواهند رسید. پس بهتر است برای رسیدن به آرامش خود، شرایط زندگیمان را بپذیریم.

فقر هم باعث طلاق می شود؟

مسائل مالی و اقتصادی می تواند یکی دیگر از عوامل طلاق باشد. از نظر بسیاری از مردم نبودن حمایت های بزرگترها عامل طلاق تلقی می شود، در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که: در یک زندگی زناشویی زوجین اگر همدیگر را دوست داشته باشند و منطقی فکر کنند می توانند با داشتن حداقل امکانات به خوشبختی برسند. پس قناعت و پذیرش موقعیتها و وضعیت طرفین می تواند عامل مالی و اقتصادی را خنثی کند، اما متاسفانه به دلیل اینکه اکثر جوانان بدون نگاه کردن به خود و فرد مقابل، توقعات آرمانی را برای زندگی زناشویی تصور می کنند که به عمل رساندن آن غیرممکن است با گذشت مدتی از زندگی مشترک، این زندگی به طلاق ختم خواهد شد.

دخالت خانواده ها در زندگی

عوامل ارتباطی همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدین، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشی است که این دو نسبت به هم دارند. شاید بتوان این عامل را در جامعه از مهمترین علل اختلافات زناشویی دانست. جایی که خود زوجین با هم اختلافی ندارند، مسائل فرعی دیگری همانند ارتباط با خانواده همسر، مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.

اختلالات عاطفی در طلاق

ابتلای یکی از زوجین و یا هر دوی آنها به اختلالات روانی و عاطفی می تواند باعث از هم پاشیدگی یک زندگی مشترک شود.

موادمخدر باعث مرگ رابطه می شود

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در طلاق، اعتیاد زن یا مرد به مواد مخدر است. تاثیر این عامل تا زمانی است که زن یا مرد از زندگی خود کاملا جدا شده و فقط به دنبال تامین مواد مخدر خود باشند.

مهم ترین دلایل طلاق گرفتن

عوامل دیگر که می تواند در ایجاد طلاق موثر باشد را می توان اینگونه بیان کرد:

بداخلاقی
خشونت
تفاوت های فرهنگی
اختلاف سن
ازدواج دوم
سوءظن
دخالت دیگران در زندگی
عدم علاقه و…

طلاق
طلاق

زندگی زناشویی خصوصی است!

یکی از عوامل مؤثر بر طلاق دخالت دیگران در زندگی زوجین می باشد ما ازدواج می کنیم و عموماً مهمترین شخص در زندگی یکدیگر می شویم. اما اقوام درجه یک قبلی ما ـ پدر، مادر، خواهرها و برادرها ـ ناپدید نمی شوند. هریک از آنها نیازهای خاصی را برآورده می کنند. خواهر بزرگ تر شما از زمان خردسالی در موقع سختی ها به کمک تان آمده است و شما هنوز دوست دارید که هر شب به او تلفن کنید.

شوهر شما از این که تنها مرد خانه مادرش بعد از طلاق اوست، به خود می بالد و می خواهد به این نقش خود ادامه دهد. هیچ یک از اینها تنها به خاطر ازدواج ناپدید نمی شوند. با این وجود، گفت وگوی تلفنی طولانی با خواهرتان، برای همسری که به ندرت به او توجه می کنید، آزاردهنده است و کارهای سختی که او با خوشرویی برای مادرش انجام می دهد، وقتی کارهای زیاد انجام نشده ای در منزل برای او دارید، شما را خشمگین می کند.

 

همچنین بخوانید: در مورد رضایت جنسی بیشتر بدانید!

از آنجا که منابع زمان، پول، توجه و حمایت محدود هستند، هرکسی که رقیب شما در این موارد محسوب می شود، ممکن است اثر منفی روی ازدواج شما داشته باشد. وقتی ناچار به رقابت با یکی از اعضای خانواده همسرمان هستیم، سعی می کنیم هم آشکارا و هم در خفا، در رابطه او با آن شخص دخالت کنیم. گاهی این جنگ های خانوادگی، دهه ها ادامه می یابد، در حالیکه شخص بخت برگشته ای که بین همسر و خانواده اش دو پاره شده است، تقلا می کند که هوای هر دو طرف را داشته باشد و معمولاً موفق نمی شود.

۲۰ درصد طلاق ها را دخالت خانواده ها و دیگران در امور جوانان تشکیل می دهد و این قضیه تا آنجا پیش رفته که در ایران خانواده ها با هم ازدواج می کنند نه دو جوان زیرا اختلافات خانواده ها آنچنان زیاد شده که اجازه زندگی به دو زوج را نمی دهند. رئیس مجتمع قضایی خانواده گفت: بیش از ٨٠ درصد طلاقها به درخواست زنان صورت می گیرد ولی این به معنای آن نیست که زنان ما از زندگی گریز پا شده اند. بلکه چون طلاق برای مردان دارای بار مالی است در نتیجه بیشتر مراجعین را زنان تشکیل می دهند.

حسن حمیدیان در گفتگو با خبرگزاری فارس علت درخواست طلاق از سوی زنان را عدم حضور مردان برای طلاق خواند و گفت: زمانی که درخواست طلاق از سوی مرد انجام می گیرد مرد باید نفقه ، مهریه ، نحله ایام زوجیت و اجرت المثل را بپردازد و یا اگر بر اثر شرط ضمن عقد امضا داده باشد که زن بعد از عقد بتواند تا نیمی از دارایی مرد شریک باشد باید نیمی از دارایی خود را به زن بپردازد. به همین دلیل مردان برای امر طلاق پیش قدم نمی شوند.

طلاق
طلاق

وی افزود: مردان معمولا در چنین مواقعی سختگیری هایی را در مورد زنان اعمال می کنند تا آنها خود به دادگاه مراجعه و تمام حق و حقوق خود را ببخشند و خود را از زندگی که جز زد و خورد، تنش و استرس چیزی نیست آزاد سازند. رئیس مجتمع قضائی خانواده مهمترین علت طلاق را اعتیاد و بیکاری مردان خواند و افزود:  بیش از ۶٠ درصد علت طلاق را اعتیاد و بیکاری مردان تشکیل می دهد.

وی با اشاره به مشکل عظیم بیکاری تصریح کرد: جامعه ما با بحران بیکاری مواجه است و هم اکنون بیش از ۵/۴ میلیون نفر از مشکل بیکاری رنج می برند لذا بیکاری تراژدی غم انگیز زندگی جوانان ایرانی شده است.  حمیدیان گفت:   با وارد شدن گروه سنی ١۵ تا ٢٠ سال تا سال ١٣٨۵، به بازار کار این آمار به مرز خطر آفرین خود، یعنی ٩ میلیون نفر خواهد رسید و یقینا با رشد بیکاری شاهد افزایش رشد طلاق خواهیم بود زیرا فکر آدم بیکار مغازه شیطان است.

حمیدیان اظهار داشت: یکی از علل افزایش طلاق ، اعتیاد مردان است زیرا زمانی که صحبت از ترک نفقه می شود در کنارش حتما یک عاملی به نام اعتیاد وجود دارد و زمانی که شخص معتاد از بطن جامعه به حاشیه رانده می شود نمی تواند شغل شرافتمندانه داشته باشد.

در نتیجه به اداره زن و فرزند خود نمی پردازد و تمام هم و غم خود را برای بدست آوردن ماده حیاتی خود (مواد مخدر) بکار می برد و ممکن است دست به ارتکاب هر جنایتی بزند و شرافت خانوادگی خود را فدای خود کند. وی علت دیگر طلاق را ترک منزل توسط مردان خواند و گفت: با توجه به اینکه قانون مدنی ریاست خانواده را از خصایص مرد دانسته ولی ریاست مد نظر قانون حکم رانی نیست بلکه احساس امنیت و ایجاد قابلیت پاسخگویی در قبال همسر خود است.

 

همچنین بخوانید: فرسودگی شعلی 

حمیدیان یکی دیگر از علل و عوامل طلاق را دخالت دیگران در زندگی جوانان خواند و گفت: دلیل ٢٠ درصد طلاق ها را دخالت خانواده ها و دیگران در امور جوانان تشکیل می دهد و این قضیه تا آنجا پیش رفته که در ایران خانواده ها با هم ازدواج می کنند نه دو جوان زیرا اختلافات خانواده ها آنچنان زیاد شده که اجازه زندگی به دو زوج را نمی دهند.

رئیس مجتمع قضائی خانواده علت بالا رفتن سن ازدواج را عدم تعادل بین رشد اقتصادی و رشد فیزیکی مردان خواند و گفت:    یک جوان در سن ١۵ سالگی به بلوغ جسمی و فیزیکی می رسد در حالی که در سن ٣٠ سالگی هنوز به بلوغ اقتصادی نرسیده و فاقد شغل و مسکن است. وی افزود:   امروزه برای ورود به ازدواج سن بلوغ کافی نیست بلکه انواع و اقسام بلوغها از جمله بلوغ اقتصادی ، اجتماعی ، ذهنی و عاطفی هم لازم است.

  یک آسیب شناس علوم رفتاری گفت : تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد ۴۵ درصد دخالتهای اطرافیان موجب بروز خشونت علیه زنان در خانواده ها می شود. ابهری گفت: دخالتهای اطرافیان به ویژه اگر ازدواج برخلاف میل والدین انجام گرفته باشد در ۸۰ درصد منجر به جدایی و طلاق می شود.

طلاق
طلاق

چرا که تداوم مخالفت ها موجب قطع ارتباط خانواده با فرزند ، بزرگنمایی معایب و نقاط ضعف گردیده که در این گونه موارد ضعف شخصیتی ، عدم آموزشهای اجتماعی ، پایین بودن تحصیلات و اعتیاد فرد آثار این تحریکات را مضاعف کرده و به طلاق می انجامد. وی افزود: براساس تحقیقات انجام شده تنها ۱۰ درصد ازدواجهایی که با موافقت والدین زوجین صورت گرفته اند منجر به طلاق می شوند. 

   مهدی قلی رضایی اظهار داشت : دخالت های اطرافیان به خصوص والدین در زندگی عامل مؤثری در ایجاد طلاق است . تربیت های خانوادگی متفاوت در این زمینه نقش دارد. هنگامی که دو نفر با تربیت خانوادگی متفاوت با یکدیگر ازدواج می کنند همانند دو مهره ناهمگون نمی توانند مدت زیادی کنار یکدیگر بمانند مگر این که یکی از مهره ها به شکل دیگری درآید.

وی در ادامه گفت: در کشور ما دخالت های اطرافیان در خانواده های زوجین معمولاً با عناوین مثبت همانند راهنمایی و نصیحت صورت می گیرد و کمتر کسی است که عنوان دخالت را قبول کند. اگر ما بخواهیم دخالت در زندگی دیگران را با عنوان جرم تلقی کنیم و مجازات قانونی برای آن قائل شویم ممکن است میزان دخالت کمتر شود و این مسأله به نوبه خود باعث زیاد شدن شکایت و مشکلات خانواده ها می شود.

این قاضی دادگاه خانواده راهکار دفع دخالت های اطرافیان را این گونه توضیح داد : از نظر اخلاقی و فرهنگی جوانان باید بیاموزند که گفته ها و نصیحت های اطرافیان را به عنوان نظر مشورتی بپذیرند و برای تصمیم گیری مناسب نظر مشاوران را جویا شوند و با جمع بندی اطلاعات خود ، تصمیم گیری کنند.

راه حل مسئله اگر به نظر می رسد که خانواده شوهرتان، تقاضاهایی بیش از سهم واقعی شان در مورد تصمیم گیری، توجه یا پول دارند، یا احترامی را که حق شماست به شما نمی گذارند و با این کار دارند ازدواج شما را خراب می کنند.

موثرترین استراتژی این است که از میدان مبارزه عقب نشینی کنید. احترام به والدین همسرتان در جشن های تولد و تعطیلات، امری ضروری است اما شما ناچار نیستید که آنها را دوست داشته باشید و یا تحسینشان کنید یا با آنها رقابت کنید.

طلاق
طلاق

اگر دوست دارید وقت بیشتری را با همسرتان بگذرانید، این موضوع را به او بگویید اما حرفی راجع به زمانی که او آزادانه با برادرش می گذراند، نزنید. اگر از دست پدرشوهر عیب جوی خود عصبی هستید، از او فاصله بگیرید اما اصرار نداشته باشید که شوهرتان طرف شما را بگیرد.

اگر برادرشوهرتان بی خبر به خانه شما می آید، به او بگویید لازم است قبل از آمدن تلفن بزند اما از شوهرتان نخواهید که عذری از جانب شما بیاورد. آیا به خانوادههمسرتان برمی خورد اگر از همراهی با برنامه ریزی های آنها خودداری کنید؟ شاید، اما این شما هستید که باید بین رنجاندن آنها یا احساس اینکه نظرشان را به شما تحمیل کرده اند، یکی را انتخاب کنید.

حتی اگر همسرتان از نوع برخورد شما با خانواده اش حمایت نمی کند، او نمی تواند این روابط را برای شما به شکلی حسنه درآورد، او باید مراقب بهبود بخشیدن به روابط خودش با خانواده شما باشد.

این به نفع شماست که بگذارید همسرتان خودش مسایلش را با خانواده اش حل کند، زیرا مشکلات حل نشده خانوادگی می توانند به سرعت به ازدواج شما راه یابند و هر زمان که به نظر می رسد خانواده های شما بر سر راه روابط شما قرار گرفته اند؛ این نکته را به خاطر بسپارید: جدا از هر کاری که آنها انجام می دهند که مشکلی در ازدواج شما ایجاد می کند، هدیه ای هم به شما می دهند که ازدواج تان را ممکن می سازد. آنها به شما یاد داده اند که چگونه عشق بورزید.

شما عزیزان می‌توانید برای رزرو وقت مشاوره طلاق، با شماره ی مرکز مشاوره روانشناسی سلامت واقع در تهران تماس حاصل فرمایید.

۰۲۱-۶۶۱۷۹۲۳۱

2 دیدگاه دربارهٔ «تاثیر طلاق بر اعتماد به نفس کودکان»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالای صفحه بردن